حمیدرضا طاهرزاده: «حقوق بشر» ناقوس مرگ ولایت فقیه!

2014-04-29 10:28
 

با تکریم و تعظیم به روان پرفتوح شهید دکتر کاظم رجوی پرچمدار بزرگ و فراموشی ناپذیر پیکار برای احقاق حقوق بشر مردم رنجدیده میهن دربند مان: در بیست و چهارمین سالروز جاودانگیش!

تا کنون هیچیک از کشورهای ناقض حقوق بشر حتی وحشی ترین حکومتهای سرکوبگر جهان، همچون رژیم ولایت فقیه در مجامع بین المللی حقوق بشری مداوماً بخاطر نقض مستمر، سیستماتیک و سبعانه حقوق بشر مردمشان محکوم نشده اند. رژیم ضدبشری آخوندی از بدو روی کارآمدن منحوسش به یمن فعالیّت بلاانقطاع و گسترده مقاومت سازمان یافته مان در این زمینه همواره زیر تیغ کنترل مجامع و نهادهای بین المللی حقوق بشری قرار داشته و تا کنون با دریافت بیش از 60 قطعنامه محکومیت از سوی نهادهای مختلف بین المللی اعم از کمیسیون حقوق بشر، کمیته سوم و مجمع عمومی ملل متحد بخاطر ابعاد هولناک جنایات وحشیانه و قرون وسطایی اش رکورد دار این صحنه بین المللی بوده است! اما شوربختانه بدلیل سیاست ظالمانه و شنیع مماشات دولتهای غرب با این رژیم سفاک این پرونده هولناک هنوز به شورای امنیت ملل متحد برای اتخاذ تصمیمات لازم الاجرا و تنبيهی ارجاع نشده است! 
مقدمتاً قبل از ورود به بحث باید از تلاشهای شورانگیز و خستگی ناپذیر شهید سرفراز حقوق بشر پروفسور کاظم رجوی، پیشتاز و پرچمدار این کارزار بزرگ یاد کرد که در واقع به همّت فعالیتهای سالیان او بود که برای اولین بار در کمیسیون حقوق بشر ملل متحد موضوع نقض حقوق بشر در ایران بصورت قانونی و رسمی مطرح شد و در دستور کار سازمان ملل قرار گرفت. دکتر کاظم بعنوان یک چهره شناخته شده حقوق بشری در ژنو و از مخالفان سرسخت رژیم دیکتاتوری سابق و یک آکادمیسین نامدار با 6 درجه دکترا به عنوان اولین سفیر ایران بعد از سرنگونی رژیم شاه در ملل متحد منصوب شد. اما وی بلافاصله پس از شروع سرکوبهای سال 1360 سفارت را ترک گفت و به عنوان سفیر مقاومت مردم ایران در ملل متحد به فعالیتهای افشاگرانه، وسیع و بیمانندی علیه جنایات ضدبشری خمینی دست زد که تا به امروز مقاومتمان از تاثیرات برجسته و ارزنده آن بهره مند بوده و خواهد بود. در سایه ابتکارات و زحمات فوق العاده این مدافع بی چشمداشت حقوق بشر بود که برای اولین بار رسمأ نماینده ویژه ای از سوی این کمیسیون برای بررسی وضعیت حقوق بشردر ایران گمارده شد.دکتر رجوی در آذرماه سال 1362 به عنوان فرستاده ويژه مسئول شورای ملی مقاومت به منظور بررسی درمورد طرح قطعنامه ای در مجمع عمومی ملل متّحد به نيويورك اعزام شد. در نتيجه تلاشها و مایه گذاری ستایش انگیز او در مجمع عمومی ملل متحد، موضوع تعيين يك نماينده ويژه برای پيگيری و تحقیق در امر نقض حقوق بشر در ايران مطرح گرديد. مجمع عمومي، كميسيون حقوق بشر را موظّف نمود كه به نماينده خود ماٌموريت بدهد كه منتظر اجلاس سالانه كميسيون نشود و گزارش موقّت خود را به مجمع عمومی ارسال كند. اين امر بعنوان پايه اصلی و مبنای بسیاری از محكوميتهای رژيم خمينی توسط ارگانهای مختلف ملل متّحد گرديد .این تحول و دستاورد بزرگ حقوق بشری برای رژیم جلآد خمینی سخت گران و غیرقابل تحمل مینمود. واقعیت این است که کشوری که از سوی ملل متحد توسط کمیسیون حقوق بشر آن دوران و یا شورای حقوق بشر امروز با انتصاب نماینده و یا گزارشگر ویژه وارد سیستم مانیتورینگ حقوق بشر جهانی میشود تمام وجهه و چهره بین الملیش را کاملا از دست میدهد و رسما از منظر بین المللی در جرگه کشورهای سرکوبگر و ناقض حقوق بشر قرار میگیرد. از این نقطه نظر پروفسور رجوی در پی کار و تلاش بی وقفه اش توانست این پیروزی بزرگ را برای مردم و مقاومت ایران رقم بزند. برای اولین بار کمیسیون حقوق بشرآن روزگار پروفسور گالیندوپل یک حقوقدان برجسته بین المللی را بعنوان مأمور تحقیق در امور حقوق بشر ایران آخوندی منصوب نمود. متاسفانه گزارشگر نامبرده در امر تحقیق خود به سمت خیانت و تبانی با آخوندها پیش رفت و در این زمینه دکتر کاظم با افشاگریهای وسیع خود توطئه رژیم را در این میدان نقش بر آب می نمود. بدنبال گزارشات سالیانه این کمیسیون و سپس جانشینش پروفسور موریس کاپیتورن در اجلاس سالیانه کمیسیون و با ارائه قطعنامه های محکومیت رژیم، این مانیتورینگ حقوق بشر در ایران آخوندی همچنان ادامه داشت. سرانجام پس از 9 سال کار و تلاش شبانروزی در پیکار حقوق بشری، در نيمروز سه شنبه 4ارديبهشت1369 (24آوريل1990)، دیپلمات تروریستهای رژیم تحت فرماندهی سیروس ناصری جنایتکار دکتر رجوی را بزدلانه در ژنو به شهادت رساندند. سیروس ناصری جنایتکار سفیر وقت رژیم در مقر ملل متحد در ژنو و یکی از همکاران سابق جواد ظریف و سعید امامی در هیأت نمایندگی رژیم در ملل متحد در نیویورک، بهمراه سایر دیپلمات تروریست های رژیم و دیگر مزدورانشان بارها دکترکاظم را در جلسات علنی سازمان ملل در مقابل فرستادگان رسمی کشورهای مختلف و نیز صدها سازمان غیردولتی حقوق بشری بخاطر این محکومیتهای پی در پی به مرگ تهدید میکردند. چندی بعد همان کمیسیون در یک اجلاس رسمی با ارائه قطعنامه ای ضمن تجلیل از خدمات شهید کاظم رجوی از او بعنوان یک مدافع خستگی ناپذیر حقوق بشری قدردانی کرد و تلاشهای دیرینه آن مرد بزرگوار را برای تحقق بشر در ایران قویاً ستود. بعدها هم شهرداری ژنو با نصب پلاک بر روی ساختمانی که دکتر کاظم در ژنو زندگی میکرده و نیز نامگذاری خیابان دیگری به نام او در ژنو، خشم و کینه آخوندها را برانگیخت. 
با روی کار آمدن آخوند مدره نمای شیاد خاتمی و با خیانت برخی کشورهای اروپایی در تقویت سیاست مماشات با دولت جدید، تمديد مأموریت ویژه پروفسور کاپیتورن با اختلاف یک رأی در کمیسیون حقوق بشر آن زمان به شکست انجامید و رژیم رسما تا سالهای متمادی از زیر تیغ دردناک مانیتورینگ ملل متحد خارج شد. روی کارآمدن دولت سرکوبگر احمدی نژاد و بالا گرفتن اختناق، سرکوب، اعدام و شکنجه و باز هم با تلاشهای بی وقفه مقاومت ایران شورای حقوق بشر که جانشین کمیسیون حقوق بشر سابق شده بود، دکتر احمد شهید را بعنوان گزارشگر ویژه امورحقوق بشر ایران مأمور بررسی، تحقیق و پیگیری وضعیت فلاکت بار حقوق بشر ایران آخوندی نمود. وی نیز تا کنون گزارشهای افشاگرانه ای از وضعیت دردناک و خونچکان حقوق بشر در حکومت اخوندی ارائه داده که همگان شاهد برخوردهای هیستریک و توهین آمیز و خارج از عرف دیپلماتیک مرسوم از سوی مقامات و مسئولین رژیم با او هستیم.¹
اصولا موضوع حقوق بشر همانگونه که خانم مریم رجوی از آن بدرستی بعنوان "پاشنه آشیل رژیم ولایت فقیه" نام برده، حیطه ای بس مخرب و خطرناک برای رژیم آخوندی است که با تمام قوا سعی میکند با مین گذاری در اطراف آن، کسی نتواند به حریم هولناکش نزدیک نشود. 
بدنبال توسل ولی فقیه درمانده و زهر خورده به "نرمش قهرمانانه" و واقعه زهر خوران اتمی رژیم پابگورش میدان جدیدی از تقابل بین المللی در مقابل او گشوده شده که بهیچوجه یارای ایستادگی در برابر آن را ندارد. اصولا نظامهای دیکتاتوری که بر مبنای سرکوب قادر به ادامه حیات جنایتکارانه شان میباشند، دارای یک نقطه بسیار حساس و بعبارت بهتر پاشنه آشیلی میباشند که تمام همّ و غم خویش را مصروف حفظ و نگاهبانی از آن محدوده استراتژیک میکنند. در رژیم گذشته هم ساواک صرفا با شکنجه، شلاق و اعدام میتوانست بزعم خودش حکومت آریامهری را دوام و قوام ببخشد. بمحض اینکه کارتر با دکترین حقوق بشر به کاخ سفید پای نهاد، شاه و دستگاه ساواکش را تحت فشار قرار داد تا شکنجه را کنار بگذارند و مینیمم های اصول حقوق بشری را در چارچوب شعارهای انتخاباتی کارتر مبنی بر توسعه حقوق بشر در جهان را رعایت کنند! بدنبال این پروسه در حالیکه شاه ظاهرا در اوج اقتدار خویش حکمروایی میکرد و ظاهرا هیچگونه علائمی از سرنگونی بچشم نمیخورد، قبل از هر کس مزدوران ساواک و شکنجه گرانش به هراس افتادند و از ترس سرنگونی رژیم قدرقدرت شاهنشاهی از زندانیان سیاسی پوزش خواهی و طلب مغفرت میکردند که ما مأمور بودیم و معذور و دارای خانواده و چند سر عائله هستیم و توجیهاتی از این قبیل که مبین همین اصل ضربه پذیری دیکتاتورها در مقابل ذرّه ای آزادی است که بنیانشان را از بیخ و بن برمیکند. این رژیم هم كه بطریق اولی تجربه سرنگونی رژیم شاه را دارد بشدّت از ورود به این شهرممنوعه احتراز کرده و برایش تابو و خط قرمزی حیاتی تلقی میشود. چندی پیش صالحی وزیر خارجه دوران احمدی نژاد و رئیس کنونی سازمان انرژی اتمی به صراحت اعتراف کرد که خامنه ای از همان دوران به آنها مجوز گفتگو با آمریکا را صرفاً در کادر مسائل مربوط به امور هسته ای داده بود با اين شرط که این گفتگوها راه به مسائل و خواسته های دیگری نبرند! و لاغیر. شخص خامنه ای خونریز هم بارها از بی اعتمادیش به این گفتگوها سخن بمیان آورده و تاکید کرده که به غربیها در این زمینه مطلقا خوش بین نیست و آنها به اتمی بسنده نخواهند کرد و در گفتگوها مسائل دیگری از جمله حقوق بشر و غیره را هم عنوان خواهند کرد و مطالباتشان را از آخوندها افزایش خواهند داد! براستی این همه ترس و واهمه این جانیان از مقوله حقوق بشر را بغیر از تهدید سرنگونی آنهم از سوی مقاومت سازمان یافته ایران چگونه میتوان تبیین نمود؟ 
همانطور که عموما مطلع میباشند، چندی پیش در پارلمان اروپا قطعنامه ای در مورد ایران با اکثریت آرا به تصویب رسید که در آن بیش از هر چیز نقض مستمر حقوق بشر در دوران آخوند روحانی را با لحن قاطعی محکوم کرده بود. در واقع سابقه امر در مورد این قطعنامه اساسا به جریانهای مربوط به گزارش گزارشگر ایران در پارلمان اروپا مربوط میشود. متن و محتوای گزارش مربوطه توسط نماینده ای از گروه سوسیالیستهای اسپانیا که خود در زمره یکی از لابیستهای شناخته شده رژيم در پارلمان اروپا و از چهره های پیشانی سفید ارباب مماشات با حکومت آخوندی است تهیه و تنظیم شده بود. وی ظاهرا پس از یکسال کار متمادی و صرف هزینه ای گزاف از بودجه پارلمان اروپا، گزارشش را بقدری در جهت منافع رژیم تنظیم و تدوین نموده بود که خشم و محکومیت بسیاری از اعضای پارلمان را برانگیخت. آنها میگفتند که اگر این گزارش توسط سفارت رژیم در بروکسل تهیه می شد تا باین حد جانبدارانه و کورکورانه ارائه نمیگردید! در هر روی نمایندگان پارلمان با ارائه صدها تبصره گوناگون خواهان تغییرات اساسی و بنیادی در متن مربوطه بودند زیرا نکات محتوایی آن برایشان به آن صورت بهیچوجه قابل قبول نبود. بالاخره پس از بحثهای کشاف و جلسات متعدد، گزارش مزبور بهمراه صدها تبصره که این بار از متن اصلی گزارش هم بسا پرحجم تر شده بود برای بحث و تصویب اولیه به کمیسیون خارجی پارلمان ارجاع شد. در آن جلسه رأی گیری، برخی نمایندگان که در اساس با تمامیت و کلیّت گزارش مربوطه قویاً مخالف بودند، با هدف از میان برداشتن گزارش شرمگینانه فوق الذکر خواستار رأی گیری روی اصل گزارش شدند. در نتیجه، گزارش خائنانه مزبور بطرز مفتضحانه ای در جریان آرا شکست خورد. با مردود شناختن گزارش این گزارشگر در کمیسیون خارجه، اصحاب مماشات سیلی محکمی از این بابت دریافت کردند. باید توجه داشت که این گزارش دقیقا بر مبنای خواسته های رژیم و بخصوص رفسنجانی و جریانات هوادار او برای گسترش روابط اتحادیه اروپا در قالب پارلمان اروپا و تأسیس دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در تهران و بسیاری خواسته های دیگر و بدون هیچگونه پیش شرطی که منوط به پیشرفت وضعیت حقوق بشر در ایران باشد تدوین و ارائه شده بود. لازم بذکر است که بنا به قول بسیاری از نمایندگان، شکست گزارش یک گزارشگر ویژه که براساس تصمیم رسمی کمیسیون خارجی پارلمان تعیین و مأمور تهیه آن شده مسبوق به هیچ سابقه ای نیست و این برای گروه مماشاتگران در غرب شکست سنگینی بحساب میامد. این نکته را هم نباید از خاطر دور داشت که این گزارش در واقع محصول سفرهای دو گروه مماشاتگر از سوی پارلمان اروپا به ایران و ملاقات با مقامات رژیم و قول همکاری برای گسترش مناسبات و همکاریهای دوجانبه و بستن و محدود کردن فعالیتهای مقاومت ایران صورت گرفته بود. در آن گزارش معدوم تمام خواسته های رفسنجانی و اصحاب او و دستگاه دیپلماسی روحانی و ظریف برای ارتقای مناسبات فیمابین بطرز شرم آوری گنجانده شده بود. با دفن گزارش فوق کمیسیون خارجه برآن شد تا با توجه به تبصره های مربوطه و خواسته های اکثریت نمایندگان قطعنامه ای ما به ازای گزارش بالا تهیه و در اجلاس عمومی به رأی همه نمایندگان گذارده شود. نتیجه همان شد که دیدیم. قطعنامه ای با محتوای محکومیت نقض حقوق بشر در دوران روحانی جنایتکار به بار نشست که خشم، نگرانی، سردرگمی و غیظ آخوندها را قویاً برانگیخت. با نگاهی اجمالی به برخی مواد این قطعنامه چنین میخوانیم: 
استمرار نقض سیستماتیک حقوق بنیادین مردم ایران، تاکید بر گزارشات دبیرکل سازمان ملل متحد و نیز گزارشگر ویژه مربوط به امور حقوق بشر مبنی بر افزایش اعدامها در دوران روحانی، توجه به قطعنامه محکومیت مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر در ایران در ۱۹ نوامبر ۲۰۱۳ که در آن نگرانی عمیق در نقض جدی و مکرر حقوق بشر در ایران که شامل استفاده مداوم از شکنجه میباشد درج گردیده است، انتخابات ریاست جمهوری با توجه به این واقعیت که با استانداردهای دمکراتیک و ارزش های اتحادیه اروپا برگزار نگردیده است، عدم همکاری با قسمت های مختلف سازمان ملل در رابطه با مقوله حقوق بشر و سرباز زدن از اعطای ویزا به گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر در رژیم ملایان و جلوگیری از انجام وظایف وی؛ استقبال از آزادی تعدادی از زندانیان عقیدتی در ایران منجمله وکیل حقوق بشر و برنده جایزه ساخاروف نسرین ستوده و فراخوان به مقامات ایران برای آزادی همه مدافعان حقوق بشر، زندانیان سیاسی، فعالان اتحادیه های کارگری، فعالان کارگری و کسانی که پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ دستگیر شده اند؛ ابراز نگرانی شدید در رابطه با وضعیت حقوق بشر در ایران بخصوص موضوعات شکنجه٬ محاکمه های غیر عادلانه٬ از جمله وکلا و حقوق دانان و مدافعان حقوق بشر و مصونیت از مجازات برای ناقضین حقوق بشر؛ نگرانی شدید از بالا بودن تعداد اعدام ها بخصوص اعدام افراد زیر سن قانونی در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴، لازم به ذکر است که اکثر اعدام های انجام شده در سال ۲۰۱۳ در ۵ ماه آخر سال انجام گرفته بودند؛ محکوم نمودن محدودیتهای اعمال شده در زمینه های آزادی اطلاعات٬ انجمن ها٬ آزادی بیان و تجمع٬ مذهب٬ آزادی علمی٬ آموزش و پرورش٬ تردد٬ و همچنین سرکوب و تبعیض بر اساس مذهب٬ باور٬ قومیت٬ جنسیت و گرایشات جنسی٬ و ضدّیت بر علیه جامعه بهائیان، مسیحیان و بی دینان. در ادامه قطعنامه آنچه که رژیم را عمیقا به وحشت و هراس مرگ آور میکشاند چنین آمده است: 
... علاوه بر برنامه هسته ای موضوعات مختلفی از جمله حقوق بشر و امنیت منطقه ای باید بین اتحادیه اروپا و ایران مورد بحث قرار بگیرد.
بنابر این به اتحادیه اروپا فرا خوان میدهد که حقوق بشر را در تمامی روابط خود با ایران مد نظر بگیرد٬ بر این باور است که گفتگو در رابطه با حقوق بشر با ایران باید بخشی از چارچوب سیاست آینده و روابط دو جانبه اتحادیه اروپا و ایران باشد. اتحادیه اروپا را فرا مي خواند تا بحث پیرامون حقوق بشر با ایران که شامل قوه قضائیه میگردد را آغاز نماید این پیشرفت ها باید ملموس و قابل رؤیت باشند؛ اتحادیه اروپا را فرا مي خواند که از گزارشگر ویژه سازمان ملل در رابطه با حقوق بشر کاملا حمایت نموده و از ایران بخواهد تا فورا به او ویزای ورود بی قید و شرط اعطا نمایند؛ ناوی پیلای کمیسر عالی حقوق بشر را تشویق ميكند که دعوت مقامات ایرانی را پذیرفته و به ایران سفر نماید و از ایران میخواهیم که حکم اعدام را متوقف نماید؛
-    تاکید ميكند که هر هیئت پارلمان اروپا که به ایران سفر میکند باید به مخالفان سیاسی٬ فعالان جامعه مدنی و زندانیان سیاسی دسترسی داشته باشد؛
-    تاکید میکند که روابط سازنده تر با ایران مشروط به پیشرفت٬ در اجرای کامل تعهدات ایران در رابطه با طرح اقدام مشترک میباشد؛ ما امیدواریم که پیشرفت در اجرای طرح اقدام مشترک و مذاکرات در ژنو راه را برای روابط سازنده تر میان ایران و اتحادیه اروپا هموار نماید؛ این امر شامل نگرانی های منطقه ای مانند جنگ داخلی سوریه٬ مبارزه با تمام اشکال تروریسم و علل آن نیز میگردد. همچنین باید به توسعه اقتصادی و توافق نامه های تجارتی٬ حکومت قانون و ارتقا وضعیت حقوق بشر نیز اشاره نمود؛
این قطعنامه در تاریخ سوم آوریل با اکثریت مطلق آرای نمایندگان پارلمان اروپا به تصویب رسید. در واکنش به این ضربه جدّی، مقامات ریز و درشت رژیم با وحشت و سراسیمگی دیوانه وار به صحنه آمدند و با خط و نشان کشیدن برای پارلمان اروپا ضمن ردّ آن، بدرستی مقاومت ایران و مجاهدین را مسئول آن رسوایی و شکست خوابهای پنبه دانه خویش اعلام کردند.
 بعنوان نمونه در واکنش به صدور قطعنامه های ملل متحد و پارلمان اروپا علیه نقض سیستماتیک حقوق بشر در حاکمیت آخوندی، صادق لاریجانی، سردژخیم قوه قضائیه در سخنانی ضمن حمله و توهین به سازمان های مدافع حقوق بشر از جمله گفت: ”چگونه مدعیان حقوق بشری غرب که اجدادشان تا همین یکی دو قرن پیش برده دار، دزد دریایی و گاوچران بودند، معیارهای حقوق بشری برای تمام جهان تعیين میکنند“! پاسدار نقدی ”سرکرده بسیج ضد مردمی“، شدیدترین حملات توهین آمیز و لمپنی را با همان فرهنگ گندگاو چاله دهان آخوندی نثار پارلمان اروپا کرد. وی از جمله گفت: ”اتحادیه اروپا از چارپایان بدتر است! در قطعنامه می گویند قاچاقچیان را اعدام نکنید، همجنس بازان را آزاد کنید و می گویند بیایند در ایران دفتر بزنند. شما غلط می کنید در ایران دفتر بزنید“. خبرگزاری فارس مناظره «بررسی قطعنامه پارلمان اروپا» برگزار می کند؛ مرضيه افخم سخنگوی وزارت خارجه رژیم قطعنامه را غير واقع‌بينانه و منعکس کننده ادعاهای بی‌اساس حقوق بشری می خواند! احمد جنتی، نمايندگان پارلمان اروپا را عده ای سفيه می نامد؛ ولایتی مشاور بين الملل رهبر اين قطعنامه را غير عادلانه و بی‌پايه می نامد؛ وزارت خارجه، سفير يونان را که کشور متبوعش ریاست دوره ای اتحادیه اروپا را عهده دار است ،به نشانه اعتراض فرا می خواند؛ آملی لاريجانی، آنرا نشان دهنده خوی استکباری غربی‌ها می داند؛ علی لاريجانی رئیس مجلس ارتجاع با تفرعن میگوید صحنه ديپلماتيک، ميدان بی ادبی سياسی، رندی و ناشيگری نيست! آخوند موحدی کرمانی، امام جمعه تهران در ارتباط با احتمال تاسیس دفتر اتحادیه اروپا در ایران با اشاره به اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال 1979 تلویحا به تهدید کشورهای اتحادیه اروپا پرداخت و گفت:
"مردم اجازه تاسیس لانه جاسوسی جدید در ایران را نخواهد داد، از سرنوشت لانه جاسوسی آمریکا عبرت بگیرید. همانطور که جاسوسهای آمریکائی دست و چشمشان بسته بود، آنها نیز باید از آن پند بگیرند." 
نماینده شریف و دوست خوب مقاومت ایران، آقای استراون استیونسون، رئیس گروه دوستان ایران آزاد در پارلمان اروپا طی بیانیه ای با عنوان:"هیستری حکومت دینی در ایران علیه قطعنامه پارلمان اروپا" به تاریخ 19 فروردین چنین نوشت:
"بیش از یک هفته است که واکنشهای هیستریک و وحشت زده حکومت دینی حاکم بر ایران علیه قطعنامه پارلمان اروپا که در سوم آوریل به تصویب رسید، ادامه دارد. از وزیر خارجه به اصطلاح "مدره" تا رئیس مجلس و رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی آن و امام جمعه تهران تا بخش عظیمی از اعضای مجلس فرمایشی و رسانه های مختلف رژیم، اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا را به باد حمله گرفتند که چرا آنها نقض حقوق بشر و روندهای ضد دمکراتیک در حکومت ایران را به روابط اتحادیه اروپا با رژیم ایران و مذاکرات اتمی پیوند زده اند. این به خوبی نشان میدهد که موجودیت این رژیم تا چه اندازه به نقض سیستماتیک و وحشیانه حقوق بشر پیوند خورده و هرگونه انعطاف در این زمینه، سرنگونی آن را تسریع خواهد کرد. این بسیج خبیثانه همچنین نشان میدهد، که همه باندهای این رژیم تحت عناوین "تندرو"، "مدره"، "معتدل" و "پراگماتیک"، همگی در اعدام و سرکوب و کشتار و در نقض حاکمیت مردم اشتراک نظر و منافع دارند و مدافع بی چون و چرای سلطه مطلقه ولایت فقیه هستند".
نمايندگان مجلس ارتجاع صدور این قطعنامه را مداخله آشکار در امور داخلی ايران دانسته و دیدار هیأتی از مجلس را که بدعوت برخی از لابیستهای پارلمان اروپا صورت گرفته بود با سرافکندگی لغو نمود! رژیم درمانده و زهر خورده ولایت فقیه که نياز مبرمی به سفرها و ديدارهای هيات های اروپايی به عنوان فرصتهایی طلايی برای خروج از انزوای سياسی و ديپلماتيک خویش دارد با طرح پيش شرط عدم ديدار با فعالان حقوق بشر، سفر از قبل برنامه ریزی شده هيأت پارلمانی هلند را نیز پیشاپیش در روزهای گذشته لغو میکند.
جواد ظريف وزیر خارجه جنایتکار ولی فقیه که با لبخندهای چندش آور و پزهای ناشیانه ديپلمات مآبانه اش در صدد بزک چهره جنایتکارانه حکومت سرکوبگرش بعنوان دولتی مسالمت جو، اهل دیالوگ و گفتگو با جهان غرب می باشد، در موضوع حقوق بشر با ديگر چهره های عبوس و خونخوار نظام از احمد خاتمی تا احمد جنتی و احمد علم الهدی با همان کینه و خصومت آخوندی به تهدید هيات های پارلمانی اروپايی پرداخته و به آنها هشدار میدهد که در صورت‌ انجام ديدار‌های غير رسمی‌ - يعنی ديدار با فعالان و زندانيان سياسی و حقوق بشر - اجازه سفرآنها به ايران را نخواهد داد! او همچنين ديدار نمايندگان پارلمان اروپا را با نسرين ستوده و جعفر پناهی و ديدار کاترين اشتون با نرگس محمدی و گوهر عشقی مادر شجاع شهید ستار بهشتی را، همنوا با سایر جانیان حاکم قویا محکوم میکند!
موضوع گشایش دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در تهران که از رؤیاهای رفسنجانی خونخوار، روحانی و ظریف و اساسا از خواسته های مؤکد و مبرم آنها در تمام ملاقاتهایشان با تیمهای مماشاتگر اعزامی پارلمان اروپا به ایران بوده، بدلیل همین حساسیّت مرگبار بر روی تابوی حقوق بشر کاملا به ضد خود تبدیل گشت. آش آنقدر شور شد که حلقه زهرخورندگان بکلی از یاد بردند و یا از ترس رقیب جرئت دم زدن از این خواسته دیرینه خود را هم نداشتند. زیرا تصور اینکه یک نهاد رسمی اتحادیه اروپا در تهران موی دماغ پرونده خونین حقوق بشرشان بشود بهیچ وجه برای نظام ضدبشری ولایت فقیه پذیرفتنی نخواهد بود.
موارد بالا جملگی مؤیّد آشتی ناپذيری ،سرسختی و خصومت ماهوی تمامیت رژیم ضدبشری ولایت فقیه با ارزش های جهانشمول حقوق بشری می باشد. هیچیک از جناحهای این رژیم انسان ستیز هم از زمان اعلام موجوديت خود، هرگز نه ادعا و نه دغدغه توسعه حقوق بشر، آزادی و دموکراسی را بهیچ صورت نداشته است. این رژیم بر پایه همان دکترین خمینی یعنی سرکوب و اختناق عریان در داخل و صدور بنیادگرایی و تروریسم در خارجه استوار بوده و تا کنون به حیات ننگینش ادامه داده است. خمینی دجّال با این ایده ضدبشری که نهال انقلاب را باید با خون آبیاری کرد تا بتوان آنرا به درخت تنومندی که سایه اش جهانگستر شود تبدیل کرد، با اصرار بر ادامه جنگ ضدمیهنی هشت ساله با عراق در حالیکه صلح همواره در دسترس بود با بیشترین بهره برداری ضّد انقلابی به مهیب ترین کشتارسیاسی در میهنمان دست زد و در عین حال به ترويج فرهنگ دجّالانه و مزوّرانه "شهيدپروری" در کشور مبادرت نمود. او بلاوقفه به بهانه خطر دشمن خارجی، منجمله عراق، صهیونیسم، امپریالیسم و ایادی آنها در داخل! در حالیکه استمدادهای غیبی از شرق و غرب عالم با "کلت و کیک" بسویش روان بود، در تلاش مستمر برای قلع و قمع مخالفان و رقبای سياسی خود و نابود ساختن آزادی های گذرا و بسیار محدود فردی، اجتماعی و سياسی موجود در آن دوران بود. 
حال میراثداران او و بطور خاص خامنه ای مفلوک که پس از نوشیدن جرعه هایی از زهر اتمی کنترل خود را به سختی در صحنه سیاسی ایران حفظ میکنند با سونامی دیگری که اینبار باز هم به یمن تلاشهای سالیان و همان بذرهای مقاومتی که کاظم شهید قریب سه دهه پیش در این کارزار در اقصی نقاط جهان کاشت و پراکنده نمود، مواجه شده که صدها بار بیش از زهر اتمی بر حلقومشان تلختر و کشنده تر اثرخواهد کرد و دامن قبا و ریش و ریشه شان را خواهد گرفت. پس از صدور قطعنامه فوق الذکر خانم مریم رجوی بدعوت برجسته ترین شخصیتهای پارلمان اروپا ضمن حضور در پارلمان در سخنرانی مبسوط خود با قدردانی از تلاشهای مستمر نمایندگان شریف و آزاده این پارلمان بر ادامه فشار بین المللی از زاویه حقوق بشر بعنوان "پاشنه آشیل رژیم ولایت فقیه" تاکید کرد و آنرا بعنوان خطری بسیار جدّی برای بقای رژیم و زمینه ساز قدرتمندی در امر سرنگونی رژیم مطرح نمود. حقیقت امر این است که برای خامنه ای مفاهیمی از قبیل آزادی خواهی، سکولاریسم، جنبش دموکراسی گرايی، انتخابات آزاد و بخصوص حقوق بشر به عنوان دشمن اصلی و چالشی بس خوفناک در رهبری بلامنازع و مادام العمر خود تلقی میشود. به یمن سیاست کثیف و خائنانه مماشات، خمینی و میراثدارش خامنه ای از دشمن خارجی هراس چندانی نداشته اند زیرا بزعم خود بر این باوربوده اند که تهديد واقعی و يا حتی خيالی از سوی دشمن خارجی، هميشه توده ها را پشت سر رهبر متحد نموده است. آنها تا کنون از پدیده دشمن خارجی نه بعنوان چالشی برای حاکميت خود، بلکه بصورت دستاويز و موهبتی برای تحديد آزاديها و سرکوب و اختناق بهره های کلان برده اند. اما حال شرایط بکلی با گذشته متفاوت است. خامنه ای هرگز نه اقتدار و نه جایگاه ویژه ای را که شخص " امام" در راس این نظام جهل و جنایت اشغال کرده بود، نداشته و روز بروز هم در مقابل جناح رقیب از یکسو و نیز مقاومت قهرمانانه مردم ایران ضعیف تر و رفتنی تر میشود. با نگاهی به روند تصاعدی اعتراضات اجتماعی و کارگری در ایران که در سال گذشته بغیر از خیزش های بزرگ در برخی شهرها از جمله اراک، چهار محال و بختیاری، لرستان ، کرمانشاه، اصفهان، تهران و غیره صورت گرفت ، دستکم روزانه 2 اعتراض و تجمع کارگری در ایران بر علیه رژیم و عوامل سرکوبگرش صورت گرفته است. مقاومت قهرمانانه زندانیان سیاسی در زندانها و همبستگی ملی سایر زندانیان در جریان اعتصاب غذای آنها و وقایع اخیر در زندان اوین و حمایت و همبستگی در ابعاد وسیع در این روزها در تقابل با هجوم وحشیانه سگهای هار خامنه ای در زندان و تصوّر و هراس از گسترش ابعاد این خیزشها و اعتراضات خواب را از چشمان ولی فقیه و سایر مزودرانش ربوده است. پروسه اخير تمرکز و توجه غرب به پرونده هولناک حقوق بشر در حکومت ولایت فقیه و قراردادن آن در روند مذاکرات و عدم تمرکز صرف بر روی پرونده هسته ای ايران، ابتکار و رویه ای است که می تواند نويدبخش افزايش فشارهای فزاينده و هماهنگ بين المللی برای تغيير رويکرد رژیم سرکوبگر ولایت فقیه در قبال موضوع حقوق بشر باشد. 
البته فهم نکته کانونی هراس و درماندگی رژیم در قبال نوشیدن جام زهر حقوق بشر در گروه این واقعیت است که رژیم در مقابل خود هماورد قدرتمندی را میبیند که از بدو پیدایش ننگین رژيمش یک لحظه هم او را به حال خود رها نکرده و در تمام صحنه های ممکن چه در زمینه مبارزه داخل و چه در پهنه بین المللی بزرگترین دشمن اصلیش بوده است. سردمداران این نظام جهل و جنایت و تروریسم، این واقعیت را بارها در مقاطع مختلف اعلام کرده اند که خطر اصلی برای بقای رژیم پابگورشان را در مقاومت سازمان یافته مجاهدین ارزیابی میکند. بدرستی اگر رهبری خردمندانه و پاکبازانه مسعود رجوی در طی چندین دهه گذشته، تلاشهای خستگی ناپذیر، ابتکارعمل و هدایت درخشان خانم مریم رجوی در کارزارعظیم بین المللی در عرصه حقوق بشر و تقابل با سیاست مماشات در جریان کمپین فراموش نشدنی و تاریخی خروج از لیستهای سیاه انگلستان، اتحادیه اروپا و بالاخره آمریکا و ایستادگی و مبارزات قهرمانانه اشرفیان دلیر و فداکار و سایر اعضای این مقاومت ظفرنمون را از تابلوی رژیم خذف کنیم، برای ولی فقیه و رژیمش ديگر چه دغدغه و هراسی از خطرسرنگونی باقی می ماند؟ 
درست به همین دلیل، موضوع گشوده شدن پرونده هسته ای و سرکشیدن جام زهر مربوطه توسط ولی فقیه ارتجاع و راه بردن آن به مقوله حقوق بشر برای رژیم خط قرمزی است که در آن بدون شک بهتر از هر کسی نابودی خویش را بعینه در آن پیش بینی و مشاهده می کنند. از خاطر نبرده ایم که در فردای روی کار آمدن خاتمی شیاد که شعارهای مزوّرانه و توخالی اصلاحات و غیره را سرمیداد، آقای مسعود رجوی در کمال روشنی و شفافیت اعلام کرد که اگر خاتمی راست میگوید فقط یک قطره آزادی برای مردم ایران از کیسه ولی فقیه تضمین کند آنگاه خواهد دید که مردم و مقاومت قهرمانانه شان چگونه بند از بند این نظام پوسیده خواهند گسست! (نقل به مضمون). این واقعیت انکار ناپذیری است که بزرگترین برندگان در هرگونه اصلاحات متصوّر و هرنوع عقب نشینی در سرکوب و اختناق از سوی دستگاه حکومت توتالیتر و سرکوبگر، هیچکس جز مردم و مقاومت سازمان یافته شان نمیتواند باشند. در شرايطي كه روند اعدامهای جمعی و خودسرانه در ايران هر روز ابعاد بيشتری به خود ميگيرد و اعتراض سازمانهای مدافع حقوق بشر در سطح بين المللی را بر انگيخته است، رئیس جمهور ارتجاع که برای فریفتن اربابان مماشات از هیچ نوع شیوه آخوندی اعم از پزهای مسخره و عوامفریبانه اصلاح طلبانه تا آن خنده های مرموز و چندش آور خود و وزیر خارجه جنایتکارش در محافل دیپلماتیک ابایی ندارند، شخصا به صحنه می آید و در دفاع از ماشین سرکوب و کشتار، اعدام های غیر انسانی مردم بی پناه ایران را بیشرمانه و دجّالانه "فرمان خدا" و "قانون مردم" توصیف می کند. او در وحشت از خشم و انزجار مردم ايران از اين قبیل احكام ضد انسانی اعدامها و برای زهر چشم گرفتن از مردم بجان آمده ضمن تأييد آنها با لودگي آخوندي خواستار اين می شود كه به هنگام اجرای حكم اعدام با قربانيان بدرفتاری نشود! روحانی خونخوار گفت :«وقتی كسی محكوم به اعدام‌ باشد و بر اساس قانون پای چوبه‌دار رفته باشد، ما حق نداريم در بردن او به پای چوبه‌دار فحش دهيم... به هر حال قانون او را محكوم كرده و مجازات می شود و به ما ربطی ندارد. يا قانون خداست يا قانونی است كه مجلس تصويب كرده كه متعلق به مردم است و ما مجری هستيم (خبرگزاری نيروی تروريستی قدس-تسنيم-30فروردين). 
سخنان اين آخوند جنايتكار در حاليست كه شمار اعدامها بعد از انتخاب او به رياست جمهوري رژيم از 700 تن گذشته است و به گزارش چهار گزارشگر ويژه ملل متحد تعداد زندانيان اعدام شده تنها در 2.5ماه ابتدای سال2014 به 176تن رسیده است. افشای ماهیت سرکوبگرانه و آخوندی این روباه مکار و کارچاق کن با سابقه رژیم بسرعت کمی پس از روی کار آمدنش بخصوص در زمینه رکورد اعدام و کشتار دیگر هیچ امکانی برای مانور این رژیم در زمینه های باصطلاح مدره نمایی در صحنه داخلی و بین المللی باقی نگذاشته و از این نظر دست حامیان مماشاتگر بین الملیش را کاملا بسته است. در این تردیدی نیست که تمام این جانیان از هر جناح و دسته یی که باشند در یک مؤلفه با هم همآوا و همراهند و آن هم سرکوب وحشیانه حقوق بشر مردم رنجدیده ایران است. کابوس ولی فقیه و سایر اعوان و انصارش در این زمینه شکستن طلسم اختناق است که جام زهر حقوق بشر آن را بسرعت محقق خواهد کرد و سرنگونی نظام را به دنبال خواهد داشت. این رویکرد روحانی به روشنی گویای این واقعیت است که در حاکمیت ولایت فقیه میتوان بر سر برخی مسائل حتی موضوع اتمی دیدگاههای متفاوت داشت امّا تا انجا که به مردم ایران و حقوق بشرشان راه می برد، جملگی زعمای قوم بر یک اصل و یک بنیان متّفق القول و متّحدالعمل هستند که نباید اجازه بدهند این سیلاب ویران کن به درون "حصن حصین" ! یا بعبارت درست تر بيت عنکبوت ولایت فقیه راه پیدا کند. آنها یقین دارند که با هرگونه عقب نشینی در این زمینه طنابهای داری که در همه جای ایران گسترده اند روزی گردنهایشان را بوسه خواهند زد! و همانگونه که خامنه ای و سایر شرکای جانیش بارها اقرار کرده اند دیگر نه از تاک و نه از تاک نشان نشانی نخواهد ماند. پس بر ماست که متّحد و همبسته برای فرو ریختن زهر مهلک حقوق بشر به کام این رژیم ضدّ ایرانی و تبهکار، همه همّ و تلاشمان را در این راستا بکار گیریم و یقین داشته باشیم که بهمّت رزم و فدای بی همتای فرزندان دلاور مجاهد و مبارز میهن و یاران بیشمارشان در ایران و همه جای گیتی، آرزوی دیرینه مردم ایران برای تحقّق یک حکومت آباد و ملّی، آزاد، دموکراتیک و سکولار را در سرزمینی که اولین منشور حقوق بشر در آن مدون گشته، جامه عمل خواهیم پوشاند. 
(1):
پاسخ رسمي احمد شهيد به حملات شخصي رژيم ايران
سايت احمد شهيد، گزارشگر ويژه سازمان ملل در رابطه با حقوق بشر در رژيم ايران- قربانيان واقعي حملات شخصي
... بارها مردم از من ميپرسند آيا اين حملات كه اغلب شامل توهين هاي زشت و خشن و اظهارات افترا آميز ميباشد بر كار من تاثير دارد يا خير؟ جواب من اين است كه مطمئنا وقتي من چنين تاكتيكهاي نااميد كننديي را ميابم، ماهيت پريشان كننده آنها براي من ناراحت كننده ميباشد..
گذشته از اين، اين حملات عليه من و ديگر مقامات ملل متحد در مقايسه با ايرانياني كه اغلب از حق پايه اي خودشان در آزادي بيان، عقيده، اجتماعات و اتحاديه استفاده كرده اند كم رنگ است.
در پايان هر روز كاري من ميتوانم كامپيوترم را و تلفنم را خاموش كنم، مدافعان حقوق بشر و آناني كه داراي عقيده مخالف در داخل كشور هستند بروشني از اين امكانات لوكس بي بهره اند. اشخاصي كه نظرات مخالف اظهار داشته اند درمورد فتواهاي رسمي با احكام زندان بخاطر جنايات مبهم تعريف شده و تبليغات گسترده عليه نظام كشور ”اقدام عليه امينت كشور“ يا ”پخش اطلاعات دروغين“ در بعضي پرونده ها مواجه شده اند، آنها با مجازات اعدام بخاطر ”مفسد في الارض“ (فساد در روي زمين) يا”محارب“ (كه ترجمه ميشود كرد به عنوان دشمن خدا يا كسي كه نگه دارنده سلاحي عليه جمعيت با قصد جنگيدن ميباشد) مواجه شدند.
بر اساس آن چه كه من درآخرين گزارشم به شوراي حقوق بشر ثبت كرده ام حدود 900 زنداني سياسي در ايران وجود دارد، تعدادي از آنان به دليل اظهارات در مورد بعضي از فرمهاي انتقاد كه به لحاظ بين المللي هم منعي ندارند و من هم در گزارشم آورده ام محكوم شده اند.
اشخاص در همه نوع موضوعات زندگي شامل نژادي، مذهبي، و جوامع جنسي، مناطق جغرافيايي و زمينه هاي اجتماعي اقتصادي مجازات شده اند و تعدادي بيش از صدها نفر كه نه لزوما در زندان، گزارش شده است كه مواجه با آزار و اذيت و پيگرد براي اشكالي از مخالفت مسالمت آميز شده اند.
بنابراين وقتي كه مردم از من ميپرسند كه چه احساسي داري وقتي كه مقامات به تو يا دبيركل حمله ميكنند، من فقط ميتوانم جواب دهم كه: من خودم يك قرباني نيستم، قربانيان واقعي اين حملات شخصي آناني هستندكه در ترس از ظاهرشدن اعتقاداتشان زندگي ميكنند، آناني كه نارضايتي شان هنوز ناديده گرفته ميشود و آناني كه به انتظار براي علاج موضوع ادامه ميدهند.