سخنراني شخصيت هاي برجسته سياسي در كنفرانس بين المللي در پارلمان اروپا با حضور رئيس‌جمهور برگزيده مقاومت

2014-04-14 14:02

دكتر آلخو ويدال كوآدراس، نايب رئيس پارلمان اروپا

متشكرم. خانم رئيس جمهور، دوستان گرامي و استرون، من هميشه اولين جلسه يي را كه استرون و من و پائولو كازاكا براي برگزاري جلسه دسامبر 2004 وقتي كه خانم رجوي براي اولين بار به پارلمان اروپا مي آمد، سازماندهي مي كرديم، به خاطر دارم. بايد به شما بگويم كه براي آن بسيار سخت تلاش كرديم و يك موفقيت بزرگ و يك جلسه تاريخي بود و مطمئنم كه شما آن را به خاطر مي آوريد. من بسيار مفتخرم كه از نزديك با استرون و البته با دوستان بسيار ديگري در طي اين سالها كار كرده ام. 
من فكر مي كنم شما همگي موضع مرا در قبال كمپ ليبرتي مي دانيد. درخواستهايي كه ما براي كمپ ليبرتي داريم منطقي و عادلانه است و اتحاديه اروپا بايد آن را حمايت كند. 7 گروگان بايد آزاد شوند. ناظران ملل متحد و كلاه آبيها بايد اعزام شوند و حضور دائم در كمپ داشته باشند. شوراي امنيت ملل متحد بايد تحقيقات حول قتل عام كمپ اشرف را از دادگاه بين المللي لاهه درخواست كند. تي والها و سنگرهاي بتوني  براي حفاظت ساكنان ليبرتي بايد نصب شوند. اتحاديه اروپا و ايالات متحده بايد ساكنان را به كشورهاي و دموكراتيك منتقل كنند. ما به ساكنان كمپ ليبرتي اطلاع مي دهيم كه متعهد هستيم اين درخواستها را پيگيري كنيم.  امروز مي خواهم كه تجربه خودم را براي شما در كار با شوراي ملي مقاومت ايران بازگو كنم. نگاه به وضعيت فعلي در ايران بسيار حياتي است. اولين اجماع نظر بر اين است كه رژيم ايران قادر به رفرم نيست. اگر شكي هم در آن وجود مي داشت 10 ماه حكومت روحاني آن را از بين برده است. تنها گزينة واقعي براي ايران تغيير رژيم و برقراري يك دموكراسي واقعي است كه من زير واقعي بودن آن خط تأكيد مي كشم. اين يك خواب و خيال يا يك تفكر ايده آليستي نيست. بلكه يك آلترناتيو واقعي است كه قادر به انتقال است و بسياري در اين پارلمان آن را درك مي كنند. خانم رجوي يك دموكرات حقيقي است. همچنين يك رهبر حقيقي كه قدرت و توانايي زيادي را حتي در شرايط فشار و سختي وحشتناك داراست. من اين را از كار نزديك با ايشان در طي 12 سال گذشته شاهد بوده ام. چه چيزي شوراي ملي مقاومت را يك آلترناتيو رشد يابنده و ماندني مي كند؟ نخست برنامه آنهاست كه مبتني بر خطوط سياسي مشروع، منطقي و قابل دفاع است. به رغم اختلافات در مذهب، فرهنگ، و تاريخ بين ايران و اروپا ما هيچگاه اختلافي در دفاع از برنامة آنها در پارلمان اروپا نداشته ايم. ارزشهاي آنان كاملاً همخوان با ارزشهاي ماست.  طرح 10 ماده يي كه خانم رجوي به آن متعهد است به همان اندازه كه پلاتفرم هر حزب اروپايي به آن متعهد است، دموكراتيك است. به عنوان مثال من مي توانم از اين پلاتفرم  به راحتي در انتخابات خودمان در اسپانيا به عنوان پلاتفرم خودم دفاع كنم. سازمان مجاهدين خلق ايران و شوراي ملي مقاومت ايران در موضوعات پايه يي مانند سرنگوني رژيم سازش نمي كنند. ولي در ساير موارد حاضر به ديالوگ و گفتگو هستند و عملاً توانايي واقعي از خود براي دستيابي به راه حل مورد قبول طرفين مذاكره نشان داده اند. مانند موارد خروج از ليست اتحاديه اروپا و ايالات متحده يا در مورد انتقال از اشرف به ليبرتي كه آنها به رغم اين كه برايشان خطرناك بود براي نشان دادن حسن نيت و توافقشان با ساير طرفها  قبول كردند و بهاي زيادي بابت آن پرداخت كردند. ثانياً  كساني كه حاشا مي كنند كه آنان پايگاه اجتماعي دارند به فاكتها و واقعيات نظر نكرده اند. من و بسياري از شما شاهد اجتماعاتي در حد 100 هزار نفر در اجتماع سالانه شان در پاريس بوده ايم كه من خودم و استرون و بسياري ديگر در اينجا بارها در آن شركت كرده ايم. ما چشم به راه اجتماع بعدي آنها در ژوئن آينده هستيم. زيرا كه في الواقع رنگين كماني متنوع و يك جشن واقعي دموكراسي است و هميشه  شركت در آن باعث انبساط خاطر و خوشوقتي بوده است. به رغم وجود شكنجه و اعدام در داخل ايران و  نيز تروريسم و برچسب ناعادلانه تروريسم  در خارج ايران در طي 35 سال گذشته اين جنبش قادر بوده است كه تشكيلات و قدرتش  را حفظ كند. چنين چيزي بدون چنين حمايت وسيعي امكان نداشت. 
ثالثاً اين سازمان و اعضايش داراي خصوصيات برجسته يي همچون انگيزه هاي فداكاري براي ديگران و پرداختن ماكزيمم قيمت براي آرمانشان هستند. از ميان چنين فداكاريهايي است كه آنها توانستند شكنجه ها و  اعدامها را تحمل كنند. آنها همچنين دانش و درك بالا  و مهارتهاي بالا، از خود گذشتگي خالصانه و از صميم قلب دارند. افرادي كه من در بازديدم از اشرف با آنها ملاقات كردم و همچنين آنهايي كه عضو شورا هستند و من به طور مرتب با آنها ملاقات مي كنم همگي به من ثابت كرده اند افرادي قابل اعتماد و بسيار متعهد به ارزشهايي هستند كه با آنها مشترك هستيم. 
رابعاً، سرسختي اين مقاومت با چالشهاي اساسي كه در طي سالهاي اخير مواجه بوده است، بمباران شدند، در ليست تروريستي گذاشته شدند، انتقال حفاظت اشرف به نيروهاي عراقي، انتقال اجباري از اشرف به ليبرتي، قتل عامهاي متعدد توسط نيروهاي عراقي، فقط تعدادي از اين چالشها هستند. مديريت و رهبري اين بحرانها صلح آميز و جامع و همه جانبه بودند كه ثابت مي كند جنبش توانايي تغيير رژيم را دارد و نيز قدرت مديريت جامعه ايران را به صورت مؤثري بعد از آن دارد. هر يك از اين بحرانها قادر هستند كه يك جنبش را به شكست بكشانند، حتي يك جنبش بسيار قوي حتي با يك مديريت قوي. آنها دليل واضح و آشكاري هستند كه چرا ملاها اين قدر از شوراي ملي مقاومت مي ترسند. من مي خواهم كلمات عضو هلندي اين پارلمان را كه يكي از حاميان كليدي افزايش روابط با رژيم است، يادآوري كنم. وي پس از سفرش به ايران چند ماه پيش گفت: «همچنين قابل توجه است كه در همه ملاقاتهايي كه ما داشتيم به ما به عنوان اروپاييان انتقاد مي شد، زيرا  تعدادي از اعضاي پارلمان ما هستند كه با سازمان مجاهدين خلق ايران ملاقات مي كنند و به طور آشكاري اين يك مسأله حساس است. في الواقع نگراني واقعي از جانب طرف ايراني راجع به اين گونه ملاقاتها وجود داشت». 
دوستان عزيز براي نتيجه گيري بايد بگويم كه ما در اروپا، در غرب با درك نكردن موضع واقعي مقاومت چيز زيادي را از دست داده ايم. با ارزيابي وضعيت رژيم ايران، اتحاديه اروپا بايد به اپوزيسيون دموكراتيك گوش بدهد و سياست تغيير رژيم را براي يك ايران آزاد و عادلانه ترويج كند. اگر ما بخواهيم كه با ارزشهايمان همخوان باشيم، اگر ما بخواهيم كه به تعهد خودمان براي دموكراسي و حقوق بشرپايبند باشيم نمي توانيم و نبايد خنثي يا پاسيو يا مردد باشيم. در جنگ طولاني مدت و متعهدانه اپوزيسيون دموكراتيك ايران عليه رژيم خودكامه يي كه مردمش را با يك چنين وحشيگري  سركوب مي كند بايد به طور واضح و آشكار و قاطعي در يك طرف باشيم، در طرف شوراي ملي مقاومت ايران، در طرف خانم رجوي، در طرف آنهايي كه در كمپ ليبرتي با جانهايشان از اهداف مشترك ما دفاع مي كنند. اهداف صلح،  بردباري ، كرامت انساني و آزادي.
  خانم رئيس جمهور، مطمئن باشيد كه حمايت ما تا پيروزي نهايي از بين نخواهد رفت. پيروزي كه شما شايسته اش هستيد و ما همگي اميدواريم كه روزي در آن با شما سهيم باشيم. متشكرم.


تونه كلام - نماينده پارلمان اروپا از استوني
با تشكر از استرون، خانم رجوي و همه مبارزان آزادي در اينجا. كلمه كليدي در جلسه امروز متأسفانه بار ديگر مماشات است. امري كه از دهه 1930 تا به حال هنوز محو نشده است. حول آن مصالحه زيادي صورت گرفت است. اين كلمه به معني صحبتهاي دوپهلو، دروغگويي، چيدن از منافع كوتاه مدت، فساد و عدم پايبندي به اصول اخلافي است. اين امري است كه امروز در جهان ما به وقوع ميپيوندد. در صحبت در مورد موضوع اوكراين، روسيه و رژيم ايران هر دو سالهاست كه فساد صادر ميكنند. فساد پايه مماشات است. با واقعيتها رو در رو نشدن و تلاش براي دور زدن آنها با راه حلهاي مصالحه جويانه ديگر. متخصصان تحريمها عليه رژيم ايران چند هفته پيش گفتند كه تنها از طريق شبكه يي از شركتهاي پوششي، رژيم ايران توانسته است 87 ميليارد دلار را به ايران بازگرداند. 87 ميليارد در سال 2011 و 2012، ميليارد و نه ميليون. اين ناديده گرفتن تحريمهاست. بنابراين ما بايد با واقعيتها رو در رو شويم. ما تلاش كرديم كه در قطعنامة اخير پارلمان اروپا اين كار را انجام دهيم. متأسفانه، اين با خوشبيني همراه بود. ما توانستيم آن را بالانس كنيم و ميتوانستيم آن را بهتر از اين كنيم. اما خوشبختانه مقامات رژيم ايران آن را آزار دهنده يافتند. شكر خدا. ما همچنين با واقعيت در ديكتاتورهاي به اصطلاح مدره مستأصل تحت فشار روبرو هستيم. متأسفانه خانم اشتون در انجام وظايفش در مورد اشرف و عراق شكست خورده است. وي اميدها را مايوس كرده است. بنابراين اولين هدف ما در برخورد با رژيم ايران بايد اين باشد كه موضوع حقوق بشر را مقدم بر همه چيز قرار دهيم. چرا كه تنها يك دولت دموكراتيك ميتواند در مذاكرات قابل اتكا باشد. تنها در اين صورت است كه ما ميتوانيم اميدوار باشيم به معاهدات بينالمللي پايبند باشد. رژيم ايران توان و نيت انجام آن را نداشته است. اما هدف فوري ما نجات جان 2900 اشرفي زنداني در كمپ ليبرتي است. بگذاريد يادآوري كنيم كه اين بخشي از مسئوليت دولت آمريكاست، چرا كه بخشي از يك توافق رسمي بود كه آمريكا نام سازمان مجاهدين را از ليست خارج ساخت و آنها را وادار كرد از كمپ اشرف به ليبرتي نقل مكان كنند. تعداد زيادي به قتل رسيدهاند و اين بحث آماري نيست. من شخصاً برخي از آنها را ميشناسم. من چندين سال پيش با چند تن از آنان در كمپ اشرف آشنا شدم ولي آنها اكنون به قتل رسيدهاند. همة ما متعهد به هدف آزادي ايران هستيم، چرا كه تبديل به هدف مشتركمان شده است. تغيير صورت خواهد گرفت، تا آن زمان همة ما به لحاظ سياسي و اخلاقي اعضاي جنبش مقاومت باقي خواهيم ماند. ما اعضاي پاسيو نيستيم و گسترش يافتيم. اين تأثير مثبت و اخلاقي روي همة ما داشته است و ما در طول اين نبرد تغيير كرده ايم. اما اميدوارم و اطمينان دارم كه به اتفاق هم ميتوانيم تغيير در ايران را محقق كنيم و نهايتاً يك تهران آزاد و دموكراتيك داشته باشيم. 
متشكرم

الس دمول، نمايندة پارلمان بلژيك
متشكرم آقاي رئيس، مايلم به همة شما، دوستان ايران آزاد و دموكراتيك سلام كنم. بسيار مفتخر و خوشحالم از اين كه يكبار ديگر در جلسه يي با حضور خانم رجوي و حاميان گرانقدر مقاومت ايران شركت مي كنم. من فكر مي كنم مبارزه يي كه شما عليه يكي از وحشي ترين رژيمهاي عصر حاضر رهبري مي كنيد، هم ستودني، هم  استثنايي و هم قابل تحسين است. در ذهن من هيچ شكي وجود ندارد همة گامهايي كه شما برداشته ايد به يك تغيير دموكراتيك در كشورتان راه خواهد برد و من صادقانه اميدوارم كه اين امر بسيار زود محقق شود. نقش چشمگيري كه زنان در رهبري مقاومت ايران طي سختيهاي سالهاي اخير ايفا كرده اند، بسيار استثنايي، منحصر به فرد و ستودني است. زيرا در خاورميانه سنتاً از پروسه سياسي دور نگه داشته شده اند. اين امر اتفاقي و خودبخودي نبوده است، من فكر مي كنم زنان در ايران الگو و سمبل خود را در خانم رجوي پيدا كرده اند كه شجاعانه در مقابل بنيادگراهاي اسلامي كه مي خواهند آزاديها را در كشورش بربايند و از مذهب به عنوان يك سلاح براي سركوب استفاده مي كنند، ايستاد. مي خواهم به زنان در مقاومت ايران درود بفرستم و امروز به ويژه ياد 8 زن شجاعي را كه سه سال پيش در 8 آوريل 2011 در كمپ اشرف توسط نيروهاي عراقي كشته شدند، گرامي بدارم. 
اخيراً، رسانه ها توجه بيشتري به معاملة موقت اتمي با رژيم ايران كردهاند. معامله يي كه در ذهن روزنامه نگاران و سياستمداران ناشي از دموكراتيزه شدن ايران و آمدن روحاني  «مدره»  تلقي شده بود.
خانمها و آقايان، من فكر مي كنم، اين يك  تفكر واهي و پوچ است. بعد از 10 ماه از به قدرت رسيدن روحاني، هيچ نشانه يي از ميانه روي وجود ندارد. در حقيقت، تمامي داده ها و حقايق ثابت مي كند كه درست برعكس است. تعداد اعدامها در ايران تقريباً دوبرابر شده است. روزنامه نگاران و وبلاگ نويسها دستگير و زنداني شده اند. اعضاي اقليتهاي قومي و مذهبي، شكنجه و اعدام شده اند. دانشجويان كماكان در دانشگاهها مورد اذيت و آزار قرار مي گيرند و اقتصاد در بدترين وضعيت خودش قرار دارد. به طور خلاصه، هيچ پيشرفتي در وضعيت معيشتي و كاري وجود نداشته است، وقتي نوبت آزادي بيان يا حقوق بشر در ايران با اين روحاني مدره مي شود، هيچ پيشرفتي نبوده است. ما همگي شاهد عكس العمل دولت روحاني در برابر قطعنامه يي كه هفته پيش در پارلمان اروپا به تصويب رسيد و مصرانه از دولت روحاني خواست حقوق بشر در ايران را بهبود بخشد، بوديم. همة مقامات ارشد رژيم ازجمله روحاني و وزير خارجه اش با عجله اين قطعنامه را كه قطعنامه يي قوي هم نبود، محكوم كردند. آنها حتي تا جايي پيش رفتند كه سفير يونان كه رياست دوره يي اتحادية اروپا را به عهده دارد، احضار كردند. ديروز هم سفر يك هيأت پارلماني را كه قرار بود هفته آينده به استراسبورگ برود، لغو كردند.  
آيا اينها علامت ميانه روي است؟ من كه فكر نمي كنم. اينها علامت روشني از رژيم شكننده و مستأصل است كه مي خواهد به هر قيمت در قدرت بماند و كنترل خود را اعمال كند. عكس العمل آنها بايد به ما راهي را كه بايد برويم، نشان بدهد. ما بايد به فشار براي حقوق بشر ادامه بدهيم. اين ضعيف ترين نقطة هر ديكتاتوري است. بنابراين ما بايد به فشار خود تا روزي كه شاهد تغيير دموكراتيك در ايران باشيم، ادامه دهيم. 
خانمها و آقايان، در پايان من حمايت كامل و همبستگي خود را با اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران در كمپ ليبرتي ابراز مي دارم. مطمئن باشيد كه ما پارلمان فدرال بلژيك به مبارزة خودمان براي حقوق شما و حفاظتتان ادامه مي دهيم. 
متشكرم .

درك يان اپينك، نمايندة پارلمان اروپا از هلند
 متشكرم آقاي رئيس، هفته پيش در پارلمان اروپا ما راجع به ايران بحث داشتيم. خوشبختانه، نمايندة عالي براي سياست خارجي غايب بود. اما در عين حال كه صندلي وي خالي بود من موارد زير را به آن صندلي گفتم، زيرا خانم اشتون غايب بود. آقاي رئيس، بعضي افراد در اين پارلمان واقعاً فكر مي كنند كه روحاني يك مدره است چنان كه قبلاً هم گفته شده بود ولي من با آن مخالفم. در سال 2013 تعداد660 اعدام در ايران به وقوع پيوست. دوسوم اين اعدامها در زمان «دوست مدرة ما»! روحاني انجام شده است. او همچنين ابوطالبي را به عنوان سفير در سازمان ملل متحد منصوب كرد. ابوطالبي يكي از دانشجوياني بود كه سفارت آمريكا را در سال 1979 اشغال كردند. بنابر اين او در آن زمان يك تروريست بود و هنوز هم هست. ظريف، وزير امور خارجه اخيراً بر سر قبر عماد مغنيه كه انفجار مقر تفنگداران آمريكايي در لبنان را در سال 1983 طراحي كرده بود، اداي احترام كرد. همزمان چنان كه مي دانيم كمپ ليبرتي در محاصره است و كاري در مورد آن انجام نشده است.  آقاي رئيس هيچ علامتي از اقدامات اعتماد ساز وجود ندارد. رژيم ايران مصمم است كه غني سازي و توسعه تكنولوژي ساخت موشك را ادامه دهد تا يك سلاح اتمي بسازد. ما جلو پروسه را نگرفته ايم و فقط داريم آن را به تعويق مي اندازيم. ما بايد خيلي قاطع تر باشيم. در واقع به نماينده عالي در امور خارجي در زماني كه صندلي اش خالي بود و من به آن صندلي خالي اشاره مي كردم، گفتم كه برايش در آينده آرزوي موفقيت مي كنم ولي اميدوارم كه نام او در تاريخ به عنوان چمبرلين دوران ما باقي نماند. 

ارست روسي، نمايندة پارلمان اروپا از ايتاليا 
متشكرم، از خانم رئيس جمهور هم متشكرم كه امسال نيز اينجا با ما هستند. ملاقات با ايشان همواره مايه افتخار و خوشوقتي من بوده است. 
من امروز مي خواهم از ايرانياني ياد كنم كه زندگيشان را فداي آزادي كردند كه البته تعدادشان هم زياد است. آنها براي آزادي و دموكراسي در كشورشان شهيد شدند. نه فقط در داخل كشور، بلكه حتي در خارج كشورشان شهيد شدند. همه حوادثي را كه همين چند ماه پيش در كمپ اشرف به وقوع پيوست، به ياد مي آوريم. شهدايي كه هنوز معلوم نيست تدفين در مورد آنها به درستي صورت گرفته است يا نه؟ و خانواده هايشان حتي نمي دانند اين 52  شهيد كجا دفن شده اند. 
همچنين تعدادي به گروگان گرفته شدند كه اكثريت شان زن هستند. يعني 6 تن از 7 گروگان زن هستند. و تمامي اينها در مقابل چشمان آن دسته از نيروهاي عراقي اتفاق افتاده است كه قرار بود حفاظت كمپ اشرف را تأمين كنند. در مقابل چشمان سازمان مللي رخ داده است، كه عملاً در آنجا حضور نداشت ولي بايد حضور مي داشت چون آنها پناهندگاني بودند كه از تمامي حقوق مندرج در كنوانسيون ژنو برخوردار بودند. حقوقي كه البته از آنها سلب شد. نيروهاي عراقي كجا بودند؟ خودشان در اين قتل عام دست داشتند. آنها مي بايد از اين افراد حفاظت مي كردند. سازمان ملل كجا بود؟ 
من فكر مي كنم كه پارلمان اروپا تاكنون قطعنامه ها و بيانيه هاي زيادي در حمايت از اشرف و در حمايت از ساكنان بي دفاع ليبرتي صادر كرده است. اما افسوس كه بارونس اشتون شجاعت كم، قدرت كم و قاطعيت كمي در عمل كردن داشت. و اتحاديه اروپا نيز با تأخير و بسيار بد عمل كرد و خود را ضعيف نشان داد. نهايتاً نيز اين اقدامي كه بارونس اشتون در مقابل ديكتاتور ايران انجام داد در واقع يك گشت و گذار بود. همين امر در مورد هيأت رابطه با ايران از پارلمان اروپا نيز اتفاق افتاد. اين هيأت در حالي به ايران رفت كه اكثريت فراكسيونها را نمايندگي نمي كرد و از جمله نماينده فراكسيوني كه من عضو آن هستم در اين هيأت شركت نكرد و به اين ترتيب نظرها را به طرف رژيم ايران جلب نمود. كاري كه البته اشتباه بود. چون وقتي سعي ميشود با رژيمي مثل رژيم ايران مذاكره صورت بگيرد يا در مقابلش ضعف نشان داده شود، اين ريسك وجود دارد كه چنين رژيمي را مشروع جلوه دهيم يا به هرحال براي مردمي كه تحت ظلم و درد و رنج هستند كاري نكنيم. كما اين كه در پايان سال عملاً تعداد اعدامها در قبال مخالفان دو برابر شد. 
من در اينجا سخنانم را تمام مي كنم و صحبت ديگري ندارم. الا اين كه بگويم خيلي خوشحال شدم كه آخرين قطعنامه تصويب شده در پارلمان اروپا اين طوري موجب برافروختن خشم افسارگسيخته آخوندها شد. اين نشان مي دهد كه ما به خال زديم. به معني اين است كه راه درست همين است. برعكس، بايد حقيقت را بگويم كه از نظر من اين قطعنامه خيلي هم نرم بود. واقعاً زيادي نرم بود. بايد خيلي بيشتر از اينها انجام داد. چون اگر آنها در قبال يك قطعنامه اينطوري با توهين به پارلمان و همه پارلمانترهاي امضاكننده اين قطعنامه واكنش نشان مي دهند، پس معلوم ميشود كه ما در جاده درستي قرار گرفته ايم و بايد هدف گيري را دقيق تر و شليك را قويتر كنيم، تا مردم ايران نهايتاً آزاد شود. 
خانم رئيس جمهور بازهم از شما به خاطر تمامي كارهايي كه براي مردمتان انجام مي دهيد تشكر مي كنم.

پروفسور اريك داويد، استاد حقوق بين الملل
با تشكر از آقاي رئيس و پارلمان اروپا كه اين جلسه را تشكيل دادند. و به پارلمانها اجازه ميدهد ...(نامفهوم ) (چك شود) اين در واقع يك رزمندگي سياسي براي حمايت از محترم شمردن حقوق بشر است. به عنوان پروفسور حقوق بين‌الملل، من اينجا به نوعي حقوقدان در خدمت هستم. حقوق تنها كلمات نيستند. فقط سخنراني نيست. بلكه واقعيت دارند و در اقدامات عملي متبلور ميشوند. پيش از اين خانم آليو ماري ميگفت اروپا بايد نقش خود را ايفا كند و من به اين ايمان احترام ميگذارم و آن را تشويق ميكنم. من فكر ميكنم كه اروپا در همين گردهمايي نقش خود را ايفا ميكند ولي ميتواند جلوتر هم برود. اگر بخواهم حرفهاي پاسكال را به بيان ديگري بگويم، او ميگفت: حقوق قدرت است، ولي قدرت بدون حقوق چه مسيري را طي ميكند؟ اين عدالت و قانون است كه تعادل آن را برقرار ميكنند. بنابراين بايد حقوق و قدرت را در يكديگر ادغام كرد تا حقوق قوي و عادل باشد.
همانطوركه ميدانيد، مجاهدين از سال1980 قرباني نقض فاحش حقوق هستند. براي يادآوري، در سالي كه گذشت، در قتل عامي كه در اشرف در اول سپتامبر 2013 رخ داد 52 نفر در كمال خونسردي به قتل رسيدند و اين بدون در نظر گرفتن حملات مستمري است كه عليه كمپ ليبرتي صورت ميگيرد. اين حملاتي كه در سپتامبر 2013 صورت گرفتند، جنايت عليه بشريت بودند. اين وضعيت كه بدون حسابرسي باقي مانده است بايد متوقف شود. به همين خاطر است كه اروپا بايد نقش خود را ايفا كند. بنابراين اين من نيستم – كه يك پروفسور دانشگاه هستم ـ بلكه اعضاي پارلمان كه اينجا هستند بايد از اروپا بخواهند در سطح سازمان ملل اقدام كند. همانطور كه ميدانيد اتحاديه اروپا عضو ناظر مجمع عمومي سازمان ملل است و صدايش شنيده خواهد شد. از نظر من بايد در دو سطح اين كار را انجام دهد. از يك طرف از سازمان ملل و به طور خاص شوراي امنيت بخواهد كه اختيارات هيأت همياري سازمان ملل - يونامي را تقويت كند، و از طرف ديگر همانطور كه در گذشته در سال 2011 در ليبي و در سال 2005 در سودان انجام داد ـ لابد رؤيايي صحبت مي كنم ولي گاه بايد آرزو كرد – از دادگاه بين المللي جنايي بخواهد كه شوراي امنيت قتل عام هاي فجيع در اشرف را به دادگاه بين المللي جنايي ارجاع دهد. من ميدانم عراق جزء كشورهاي عضو اين دادگاه نيست، ولي شوراي امنيت وظيفه دارد كه دادگاه را طبق ماده 12 اساسنامهاش موظف كند به اين موضوع بپردازد و نقطه پاياني بر اين عدم حسابرسي در عراق بگذارد. اين آرزويي است كه من ميكنم.

طاهر بومدرا، مسئول پرونده اشرف در سازمان ملل
آقاي رئيس متشكرم، 
آقاي رئيس اگر به خاطر داشته باشيد در دسامبر 2011 شما با نمايندة ويژه دبيركل كوبلر ملاقات كرديد. وقتي او در 28 دسامبر 2011 به بغداد برگشت يك پيام كد شده به دفتر مركزي سازمان ملل در نيويورك ارسال كرد، او در اين پيام كد شده چه گفت؟ او گفت: سازمان مجاهدين خلق توسط اعضاي قدرتمند پارلمانها در اروپا و آمريكا حمايت مي شوند. ما در جنگ اطلاعات هستيم. بنابراين ما بايد يك استراتژي تدوين كنيم تا با اين تبليغات سازمان مجاهدين مقابله كنيم و نياز به برقراري همة چارچوبهايي داريم كه آنها را مورد حسابرسي قرار دهد. من اين پيام كد شده  را براي كسانيكه مايل به ديدن آن هستند، در دست دارم. 
بنابراين سازمان ملل چشمان و گوشهاي خود را بسته و هرگز نشنيده است كه سازمان مجاهدين خلق از ليستهاي تروريستي تمامي كشورها چه اروپايي و چه آمريكا خارج شده است. بنابراين، سازمان ملل مرتكب يك برچسب زدن تروريستي ميشود عليه  افراد بي دفاعي كه توسط سازمان ملل به يك بازداشتگاه به نام ليبرتي منتقل شدهاند. اين ادعا و اتهام بسيار جدي است و ميتواند در سياق موارد آمده در تلگرام  ارسال شده به سازمان ملل در دسامبر 2011 باشد. در مورد اين اتهامات، به عنوان رئيس سابق حقوق بشريونامي، مي توانم تأييد كنم كه ما هرگز هيچ كدام از اطلاعات اين گزارش را مورد تحقيق قرار نداديم و مستقلاً آنها را تأييد نكرديم. 
به شما مي گويم كه پيام كد شده وجود دارد كه تأييد مي كند آنها آنجا هستند تا از رژيم مالكي و هر كاري كه مي كند حمايت كنند. آنها هميشه دستورالعملي دريافت مي كنند كه چطور مطالب را گزارش كنند كه عليه رژيم مالكي نباشد.
ما انتظاري از سازمان ملل نداريم كه حفاظت كند ولي انتظار داريم در گزارش كردن بي طرف باشد، بي طرفي يك تعهد است و اگر آنها بي طرف نباشند، خود يك طرف جنايتي خواهند بود كه عليه اشرفيان صورت مي گيرد.
آقاي رئيس متشكرم. 

استرون استيونسون، رئيس هيأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا
خانم رجوي، خانمها و آقايان، با تشكر از شما كه در اجلاس امروز شركت كرديد. 
ما يك نبرد و چالش بزرگ عليه قدرتهاي تاريكي در پيش داريم. اما، خانمها و آقايان، همانطور كه بسياري امروز گفتهاند طلوع روشنايي در پيش است و آنها خواهند آمد. بگذار با اين جمله جلسه را به پايان ببريم كه خامنه اي و نوري مالكي شانه به شانه در دادگاه حقوق بشر اروپا به اتهام جنايات عليه بشريت محاكمه خواهند شد. 
آرام نخواهم داشت تا اينكه آنها را در آن دادگاه ببينم.
با تشكر فراوان
9 آوريل 2014 (20 فروردين93)